معنی گال به گال - جستجوی لغت در جدول جو
گال به گال
گاهی اوقات
ادامه...
گاهی اوقات
فرهنگ گویش مازندرانی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تصویر گاه به گاه
گاه به گاه
گاه بِه گاه
گاه گاه، بعضی اوقات، گاه از گاه
ادامه...
گاه گاه، بعضی اوقات، گاه اَز گاه
فرهنگ فارسی عمید
تصویر سال به سال
سال به سال
هرسال، سالی یک بار
ادامه...
هرسال، سالی یک بار
فرهنگ فارسی عمید
تصویر سال به سال
سال به سال
سالهای متوالی
ادامه...
سالهای متوالی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر گاه به گاه
گاه به گاه
((بِ))
وقت به وقت، بعضی اوقات
ادامه...
وقت به وقت، بعضی اوقات
فرهنگ فارسی معین
تصویر گاه به گاه
گاه به گاه
گاه بِه گاه
أحيّانا
ادامه...
أَحَيَّانَا
دیکشنری فارسی به عربی
تصویر گاه به گاه
گاه به گاه
Occasional, Occasionally, Sporadic
ادامه...
Occasional, Occasionally, Sporadic
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویر گاه به گاه
گاه به گاه
گاه بِه گاه
occasionnel, occasionnellement, sporadique
ادامه...
occasionnel, occasionnellement, sporadique
دیکشنری فارسی به فرانسوی
گل به گل
گاه گاه
ادامه...
گاه گاه
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویر گاه به گاه
گاه به گاه
گاه بِه گاه
случайный , иногда , спорадический
ادامه...
случайный , иногда , спорадический
دیکشنری فارسی به روسی
تصویر گاه به گاه
گاه به گاه
گاه بِه گاه
偶尔的 , 偶尔
ادامه...
偶尔的 , 偶尔
دیکشنری فارسی به چینی
تصویر گاه به گاه
گاه به گاه
گاه بِه گاه
ocasional, ocasionalmente, esporádico
ادامه...
ocasional, ocasionalmente, esporádico
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویر گاه به گاه
گاه به گاه
گاه بِه گاه
گاہ بہ گاہ , کبھی کبھار , متفرق
ادامه...
گاہ بہ گاہ , کبھی کبھار , متفرق
دیکشنری فارسی به اردو
تصویر گاه به گاه
گاه به گاه
گاه بِه گاه
মাঝে মাঝে , মাঝে মাঝে , বিরল
ادامه...
মাঝে মাঝে , মাঝে মাঝে , বিরল
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویر گاه به گاه
گاه به گاه
گاه بِه گاه
บางครั้ง , บางครั้ง , เป็นครั้งคราว
ادامه...
บางครั้ง , บางครั้ง , เป็นครั้งคราว
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویر گاه به گاه
گاه به گاه
گاه بِه گاه
mara kwa mara, mtafaruku
ادامه...
mara kwa mara, mtafaruku
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویر گاه به گاه
گاه به گاه
گاه بِه گاه
ara sıra, seyrek
ادامه...
ara sıra, seyrek
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویر گاه به گاه
گاه به گاه
گاه بِه گاه
時々の , 時々 , 時折の
ادامه...
時々の , 時々 , 時折の
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویر گاه به گاه
گاه به گاه
گاه بِه گاه
מזדמן , לפעמים , מִפְרָעִי
ادامه...
מזדמן , לפעמים , מִפְרָעִי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویر گاه به گاه
گاه به گاه
گاه بِه گاه
випадковий , іноді , спорадичний
ادامه...
випадковий , іноді , спорадичний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویر گاه به گاه
گاه به گاه
گاه بِه گاه
가끔의 , 가끔 , 드문
ادامه...
가끔의 , 가끔 , 드문
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویر گاه به گاه
گاه به گاه
گاه بِه گاه
sesekali, sporadis
ادامه...
sesekali, sporadis
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویر گاه به گاه
گاه به گاه
گاه بِه گاه
अवसरिक , कभी-कभी , दुर्लभ
ادامه...
अवसरिक , कभी-कभी , दुर्लभ
دیکشنری فارسی به هندی
تصویر گاه به گاه
گاه به گاه
گاه بِه گاه
gelegentlich, sporadisch
ادامه...
gelegentlich, sporadisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویر گاه به گاه
گاه به گاه
گاه بِه گاه
occasionale, occasionalmente, sporadico
ادامه...
occasionale, occasionalmente, sporadico
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویر گاه به گاه
گاه به گاه
گاه بِه گاه
okazjonalny, okazjonalnie, sporadyczny
ادامه...
okazjonalny, okazjonalnie, sporadyczny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویر گاه به گاه
گاه به گاه
گاه بِه گاه
ocasional, ocasionalmente, esporádico
ادامه...
ocasional, ocasionalmente, esporádico
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویر گاه به گاه
گاه به گاه
گاه بِه گاه
af en toe, sporadisch
ادامه...
af en toe, sporadisch
دیکشنری فارسی به هلندی